قلم ، بهانه ای برای نوشتن چون طفل که از خوردن داروست پریشان // با دوست پریشانم و بی دوست پریشان درباره وبلاگ مهم نیست که کجای شاهنامه باشی تنها یک رستم برای کشتن همه ی سهراب ها کافی است آخرین مطالب نويسندگان شنبه 7 آبان 1390برچسب:, :: 20:31 :: نويسنده : صابر اکبرنژاد
پشت دلواپسی هایت هیچ جایی برایم نیست ... وقتی که چشم در چشمم می شوی و ابروهایت را به هم گره می زنی و انقدر لب هایت را روی هم می فشاری که حتی ان کوچکترین لبخند هایت را از من ، منی که اینروزهایم بیشتر از همیشه در خودم گم می شوم دریغ کنی این را خوب می فهمم ، این را که پشت دلواپسی هایت هیچ جایی برایم نیست این را خوب می فهمم اما باز هم لبخند هایم را از روی لبهایم بر نمی دارم ... این ها را خوب می فهمم اما باز هم ادامه می دهم . از پله ها می ایم پایین و خودکارم را بر میدارم . انوقت یک خط بزرگ می کشم دور خودم . یکی یکی صفحه ها را ورق می زنم و بر می گردم به عقب... عقب ...عقب...عقب تر... کمی انطرف تر از دلواپسی هایت ... کمی انطرفتر از دلشوره های هر روزه . کمی انطرفتر که هنوز رخت های مانده در ذهنم اینقدر ها چرک ورنداشته که بخواهی از لب های سرخ و ابروهای کشیده ات فقط اخم هایت را نثارم کنی ...کمی انطرف تر که هنوز هم دلشوره هایت برای ماندنم است نه برای نماندنم . کمی انطرف تر که بدانم و دلم قرص باشد کسی هست تا اینکه دلواپس من خسته ی اینروزها باشد برای من خسته ای که بیست سال است از خاطراتم کوتوله هایی را به یاد می اورم که از درخت ها بالا می رفتند... برای من خسته ای که بیست سال است در خواب هایم چیزی جز زن های فاحشه راه نمی گیرند ... باز هم دراز می کشم و پتویم را گوش تا گوش می کشم سرم تا مبادا هوایی ................... مرا به لجن بکشد
دستاتو تو دستای کی ببینم و باور کنم
نظرات شما عزیزان:
دلم میخواد یه چیزی رو بدوني
دیگه نه عاشقی نه مهربونی منم دیگه تصمیمم رو گرفتم اصلا نمیخوام که پیشم بمونی دیشب که داشتم فکرامو میکردم دیدم با تو تلف شده جوونی یه جا یه جمله ی قشنگی دیدم عاشقو باید از خودت برونی چه شعرایی من واسه تو نوشتم تو همه چیز بودی جز آسمونی یادت میاد منتم رو کشیدی ؟ آپ كردم بدو بدو جا نموني!!!!!!!!!!! خدایا جز تو کسی را ندارم خدايا چه ساده ميتوان زيست و چه سان ما تجمل گرايانه زندگي ميكنيم خدايا چه ساده ميتوان تورا باور داشت و چه سان دورمانده ايم از تو ! خدايا چه آسان مارا ميبخشي وچه بيخبرانه روي از تو برگرفته ايم! خدايا آيا باور كنم كه از گناهانم نخواهي گذشت؟ آيا قبول كنم كه بر من خشم خواهي گرفت؟ نه هرگز... من هرگز به اين باور نميرسم خودت نااميدان را شيطان خوانده اي بدون اينكه سخني از درجه گناهانشان بگويي پس تو هر كسي را با هر درجه از بدي پذيرايي ! پس مرا بپذير كه جز تو كسي را ندارم !!salam duste aziz mamnon ke be man sar zadi ![]() ![]() ![]()
سلام صابر جون
خوبی دادا خسته نباشی وبلاگ خیلی قشنگی داری از اینکه به وبلاگ منم اومدی ممنونم حاجی راستش من لینکت کردم ولی تازگی نمیدونم چرا مشخصات خودمو نوشتنی تو وب کسی میگه**** آدرس ما تو وبلاگ شما ثبت نشده**** در صورتی که هست نمیدونم راستش من شاید بلد نیستم چون اولین باره که وبلاگ زدم میشه یه بار بهم یاد بدی؟؟؟؟
صابر جان سلام
آقا این لوکس بلاگ و بلاگفا بدجور به هم پیچیدن منم از لوکس وب گرفتم دیدم بلاگفا نمیذاره به کاربراش پیام بدم وبمو بردم بلاگفا توام اگه می تونی بیا
سلامـ
شما چرا حالت گرفته شد!؟ من امتحان داشتم! ولی ببخشید.خب خاطره هستش دیگه. بله.لینکت کردم
آپت جالب بود
![]() پيوندها
|
|||
![]() |